تحلیل پایان سریال گیم آف ترونز | دانلود فصل هشت سریال گیم آف ترونز
پیغام مدیر :
با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
بازدید : 335
نویسنده : sasa

این داستانِ دیوانه کننده درنهایت چطور تمام خواهد شد؟ ما واقعاً هیچ ایده‌ای نداریم و رُک و پوست کنده، دقیقاً به همین دلیل است که این‌قدر این داستان را دوست داریم. ولی به هرحال در اینجا ۱۰ ایده برای پایان سریال را مطرح می‌کنیم.

 
 

۱۰- برن گذشته را تغییر می‌دهد

سریال زمان زیادی را صرف کرد تا به ما تبدیلِ برن استارک به کلاغ سه چشمِ اسرارآمیز و قدرتمند را نشان دهد. حتی درحال حاضر هم وسعت قدرت‌های او برای ما مبهم است ولی ما این را می‌دانیم که او می‌تواند روی گذشته تأثیر بگذارد. همانطور که دیدیم او به زمان گذشته رفت و روی هودور جوان تأثیراتی گذاشت که البته آسیب مغزی دائمی به او داد و نتیجه این کار را در زمان حال دیدیم. اما این توانایی چطور آینده را تحت تأثیر قرار می‌دهد؟

یک تئوری ضعیف توسط بعضی از هواداران مطرح شده که برن استارک می‌تواند از طریق ایجاد یک مدخلِ ارتباطی با گذشته، فاتح بازی تاج و تخت شود. در این مورد احتمالات، بی‌نهایت هستند ولی یکی از محبوب‌ترینِ احتمالات این است که برن به گذشته برود و در زمانِ شروع داستان، مانع دستِ پادشاه شدنِ ند استارک بشود. درنتیجه جلوی وقوع جنگ ۵ پادشاه را قبل از آنکه شروع شود، بگیرد.

یک تئوری دیگر این است که او به گذشته برود و با برندون معمار (سازنده دیوار) ملاقات کند و از او اطلاعاتی درباره چگونگی متوقف کردن شاه شب کسب کند.

تقریباً تمام این تئوری‌ها بر پایه اطلاعات محدود ما از توانایی‌های برن، استوار شده است. او در چه حدی می‌تواند در مقاطع زمانی مختلف دخالت کند و این دخالت‌ها چه تأثیری در زمان حال خواهند داشت؟ او تا چه حدی می‌تواند در زمان گذشته تغییر ایجاد کند، قبل از اینکه اتفاقات از کنترلش خارج شود و اوضاع از اینکه هست بدتر شود. اصلاً آیا خود او، این را می‌داند؟

گذشته از این‌ها اگر برن بتواند در زمان سفر کند و به گذشته برود و اساساً وقایع ۸ فصل درامِ ارزشمند را خنثی کند، آیا این واقعاً راضی کننده‌ترین پایان برای سریال خواهد بود؟

با پایانی مثل این، ما خیلی به این جمله نزدیک می‌شویم: «همه این اتفاقات، یک خواب بوده». که این ممکن است برای همه یکشنبه شب‌هایی که با شور و اشتیاق برای تماشای قسمت جدید سریال میخکوب تلویزیون می‌شدیم، احساس وقت تلف شدن بکنیم. یک اتلاف وقت بزرگ.

 
 

۹- حکمرانی دنریس و جان در کنارهم

قطعاً ماجراهای عاشقانه‌ای را در فصل آخر خواهیم دید. بعد از مرگ ایگرت در سریال، جان اسنو کمی خشک و بی طراوت شده بود. ولی در حال حاضر او با عمه‌اش، دنریس تارگرین دوباره بازگشته است. در قسمت آخر فصل هفتم دیدیم که این دو رابطه عاشقانه‌ای با هم دارند.

این دور از ذهن نیست که این دو در قسمت‌های باقیماندۀ سریال، رابطه رسمی‌تری را آغاز کنند. در کل، این غیرمنطقی نیست که تصور کنیم دنی و جان در نهایت باهم ازدواج کنند و در کنارهم بر وستروس حکمرانی کنند.

اگر آن‌ها همۀ دشمنان خود را شکست دهند، خیلی از طرفداران از اینکه آن‌ها تخت آهنین را با هم تقسیم کنند، خوشحال خواهند شد.

متأسفانه این پایان برای سریالی مثل بازی تاج و تخت خیلی ضعیف و ساده‌لوحانه است. این سریال همیشه به خاطر روایت واقع‌گرایانه و همچنین بیان حقایق تلخ، تحسین شده است. بنابراین یک پایان شادِ سنتی اصلاً برای این سریال جالب نخواهد بود.

جورج آر.آر مارتین قبلاً وعده داده بود که پایان این داستان هم تلخ و هم شیرین خواهد بود. بنابراین این ایده که جان و دنی به خوبی و خوشی باهم زندگی کنند و باهم بر هفت اقلیم حکمرانی کنند، چند مشکل بزرگ دارد.

یکی اینکه ازدواج عمه و برادرزاده، حتی در فرهنگ وستروس صورت خوشی ندارد. علاوه براین باید درنظر بگیریم که درنهایت یک نفر پادشاه خواهد بود و در هر صورت شاهد ایجاد رقابت بین این دو خواهیم بود. ضمن اینکه سرنوشت وایت واکرها و جنگ بزرگ با آن‌ها هم نامعلوم است.

ما می‌دانیم که هردوی آن‌ها در فصل آخر می‌فهمند که باهم نسبت خونی دارند. اگر بهترین حالت را درنظر بگیریم ازدواج آن‌ها به شدت ناپسند خواهد بود و اگر بدترین حالت را درنظر بگیریم… خب. بهتر است صبر کنیم تا ببینیم چه خواهد شد.

 
 

۸- شاه شب همه چیز و همه کس را نابود خواهد کرد

بنابراین می‌توان گفت اینکه دنی و جان به خوبی و خوشی با هم ازدواج کنند و در کنار هم حکومت کنند، شادترین گزینۀ روی میز برای پایان سریال است. ولی اگر برعکسِ این اتفاق بیفتد، چطور می‌شود؟

چه اتفاقی می‌افتد اگر شاه شب علی رغم همۀ تلاش‌ها، به کلی نوع بشر را نابود کند و یا به اندازه‌ای که دیگر نگران چیزی نباشد؟ اگر پایان سریال تماماً غم‌انگیز و تلخ باشد چطور می‌شود؟

احتمالش هست. آخرین باری که ما شاه شب و دار و دستۀ ترسناکش را دیدیم زمانی بود که دیوار را با یک اژدهای زامبی درهم شکستند. این خیلی ما را ترساند. مطمئناً ارتش انسان‌ها برای مبارزه با آن‌ها با هم متحد می‌شوند و دنریس هم دو اژدها دارد.

ولی در اینجا ابهامات زیادی دربارۀ وقایع مختلف وجود دارد. رابطه بین دنریس و جان بعد از آشکار شدن نسبتشان با هم، چطور خواهد شد؟ سرسی لنیستر در جنوب چه خواهد کرد؟ در بهترین حالت چه کسانی از قهرمانان داستان از این جنگِ بزرگ جان سالم به در می‌برند؟ و در بدترین حالت بعد از مرگ قهرمانانِ ما، واقعاً چه اتفاقاتی می‌افتد؟

شاید قتل عام بشریت برای شاه شب، ساده‌تر از آن چیزی باشد که او فکر می‌کند. اینکه در نهایت، شاه شب را به عنوان فاتح نهایی این داستان ببینیم خیلی از ماهیت سریال دور نیست. این سریال تاکنون پر از ماجراهای پیچیده، تلخ و وحشیانه مثل عروسی خونین و گردن زدن ند استارک بوده است. آیا یک واقعۀ وحشتناک دیگر را هم در سیر داستانی سریال خواهیم دید؟

با تمام این اوصاف، برای ما خیلی سخت است که درحالی با سریال مورد علاقه‌مان خداحافظی کنیم که شاه شب دل و روده همه شخصیت‌های مورد علاقۀ ما را درآورده باشد. قطعاً HBO به اندازه کافی باهوش هست که بداند یک پایانِ کاملاً سیاه و تلخ به همان اندازه یک پایانِ کاملاً خوش، غیر واقعی و غلط است. شک دارم که آن‌ها بخواهند مزه‌ای این چنین تلخ در کام طرفداران بماند.

 
 

۷- برن استارک شاه شب می‌شود

تئوری‌های زیادی در ارتباط با برن استارک وجود دارد. او از اوایل سریال نقش مهمی داشت. ولی در پایان این داستان او چه نقشی خواهد داشت؟

اجازه بدهید این تئوری را بررسی کنیم و ببینیم که چقدر محتمل است؟ یکی از تئوری‌هایی که این روزها خیلی مطرح می‌شود این است که برن درواقع شاه شب است.

این تئوری‌ این گونه مطرح شده:

چون ما می‌دانیم که برن می‌تواند در زمان سفر کند و می‌تواند در اشخاص دیگر وارگ کند (ذهن آن‌ها را تحت کنترل خود دربیاورد)، این تئوری پیشنهاد می‌دهد که برن از روی ناگزیری برای متوقف کردن وایت واکرها به زمان گذشته سفر می‌کند و به دوران سلطنت ایریس تارگرین (شاه دیوانه) می‌رود. در ذهن پادشاه دیوانه می‌رود و این نقشه را دنبال می‌کند که با تولید آتش وحشی و متحد کردن ارتش زنده‌ها، خطر ارتش مردگان در شمال را خنثی کند. در ادامه این نقشه شکست می‌خورد و ایریس تارگرین، دیوانه می‌شود و بقیه همان است که در تاریخ آمده است.

در ادامه برن به عصر قهرمانان می‌رود و در ذهن برندون معمار وارگ می‌کند و درواقع دیوار را می‌سازد. اما ما می‌دانیم که درنهایت شاه شب دیوار را درهم می‌شکند بنابراین این نقشه هم کارایی ندارد.

درنهایت برن به گذشته می‌رود و در بدن فردی که تبدیل به شاه شب شد، وارگ می‌کند. ولی چون او بارها در اعماق زمان سفر کرده و مدت زیادی در آنجا مانده، دیگر نمی‌تواند برگردد و به نوعی در بدن شاه شب گیر می‌افتد. و به علت اشتباهاتی، در کنترل شاه شب هم موفق نخواهد بود. اگر به خاطر داشته باشید در فصل ۶ کلاغ سه چشم به برن گفته بود:

«اعماق دریا بسیار زیباست ولی اگر زیاد در آنجا بمونی، غرق خواهی شد»

این خیلی مهیج و احساسی خواهد بود اگر جان اسنو مجبور به کشتن برادر کوچکش که به دشمن قسم خورده او تبدیل شده، بشود.

 
 

۶- تیریون فرمانروای وستروس خواهد شد

تیریون لنیستر از ابتدای سریال یکی از مهم‌ترین شخصیت‌ها بود. او یکی از باتجربه‌ترین و شایسته‌ترین افراد برای فرمانروایی است. این اصلاً دور از ذهن نیست که یکی از «چلاق‌ها، حرامزاده‌ها و چیزهای شکستۀ» مورد علاقۀ مارتین، در انتها، فرمانروای هفت اقلیم شود. ولی این خیلی خوش بینانه است.

اجازه دهید کمی به ریشه‌های تاریخی این تئوری بپردازیم تا ببینیم چقدر امکان پذیر است.

یک تئوری قدیمی وجود دارد که می‌گوید تایوین لنیستر از کوچکترین فرزندش متنفر بود نه فقط به خاطر اینکه کوتوله بود بلکه به این خاطر که او حاصل رابطه نامشروع ایریس تارگرین (شاه دیوانه) با همسر تایوین (جوانا لنیستر) بوده است. در کتاب اشاره شده که ایریس نسبت به جوانا حس داشته است و او به اندازۀ کافی دیوانه بود که بلایی سر جوانا بیاورد. این به ما زاویۀ دید جدیدی از رابطۀ کاملاً پیچیده و عجیب تیریون و تایوین می‌دهد و البته این به این معناست که تیریون خون تارگرین دارد.

با توجه به هوش و درایت تیریون، او گزینۀ مناسبی برای فرمانروایی یک کشور است. ولی داشتن خون تارگرین، مهر تأییدی برای اوست و باعث مشروع شدن ادعای او برای پادشاهی هم می‌شود.

ادعایی که او بعد از مردن دنریس و/یا جان در نبرد علیه شاه شب، می‌تواند آن را مطرح کند.

البته این تئوری تاحدودی مانند کش دادن و طولانی‌تر کردن داستان است ولی خیلی جذاب خواهد بود که بعد از همۀ سختی‌ها و بی‌عدالتی‌هایی که تیریون در طول فصل‌های مختلف مجبور به تحمل آن‌ها بود، او را ببینیم که نه تنها زنده مانده است بلکه برنده بازی تاج و تخت هم شده است.

 
 

۵- برقراری نوعی از دموکراسی در وستروس

هری لوید، بازیگر نقش ویسریس تارگرین، که به خاطر برسرگذاشتن آن تاج طلایی خاص معروف است، مدت زیادی است که در سریال حضور ندارد. زمانی که از او پرسیدند که دوست دارد در پایان، چه کسی تخت آهنین را تصاحب کند، او پاسخ داد:

«اگر صادق باشم، دوست دارم هیچ کسی به آن نرسد. من دوست دارم در پایان، تبدیل به یک نوعِ واقعاً خوب از دموکراسی بشود»

دنریس قبلاً گفته بود که می‌خواهد «چرخ را بشکند». فکر نمی‌کنم که منظور او از این جمله این بوده که می‌خواهد سلطنت را لغو کند ولی ممکن است شکستنِ چرخ در پایان سریال اتفاق بیفتد. خیلی سخت است که تصور کنیم دنریس در پایان، فرصتِ خود برای تصاحب تاج و تخت را نادیده بگیرد و قدرت را به مردم واگذار کند (و صد البته این به کلی غیر ممکن است که سرسی چنین کاری کند). ولی این احتمال هست که پس از همۀ ویرانی‌ها و تباهی‌هایی که توسط نایت کینگ (یک پادشاه دیگر) صورت گرفته، شخصیت‌های بازمانده و نجات یافته تصمیم بگیرند که این بهترین راه است. شاید بعد از این همه ویرانی، بهترین راه برای اینکه از وقوع یک جنگِ ۵ پادشاهِ دیگر جلوگیری کنند این باشد که به کلی با پادشاهان و ملکه‌ها کاری نداشته باشند و از آن‌ها دوری کنند.

والبته لازم به ذکر است که این طور نیست که در وستروس ایجاد یک ساختار دموکراتیک، بی‌سابقه باشد. پس از ایجاد یک دولتِ جدید در سرتاسر قلمرو، می‌توانند مدلی را ایجاد کنند. در فصل هفتم تیریون در صحبت با دنریس مشخصاً اشاره کرده بود که نگهبانانِ شب و آهن زادگان مثال‌هایی از مردمی هستند که خودشان رهبرشان را انتخاب می‌کنند.

شاید این ایده خیلی غیرمنطقی نباشد.

 
 

۴- نگهبانانِ شب، لایت برینگر هستند، پیشگویی تحقق می‌یابد

هرچه ما به پایان سریال بازی تاج و تخت نزدیک‌تر می‌شویم، بحث‌های بسیار زیادی درباره شاهزاده‌ای که وعده داده شده، مطرح می‌شود. (آزورآهای)

یک نماد مسیحایی که مقدر شده است نوع بشر را از تاریکیِ بزرگ نجات دهد. ملیساندر اصلاً نمی‌توانست درباره این پیشگویی ساکت شود. او چندین فصل است که پیوسته درباره پیشگویی حرف می‌زند.

خیلی از طرفداران، تئوری‌هایی درباره اینکه آزورآهای چه کسی می‌تواند باشد، دارند. محبوب‌ترین گزینه‌ها دنریس تارگرین و جان اسنو هستند. ولی اگر این شاهزادۀ موعود، یک کاندیدای دور از ذهن باشد، چطور می‌شود؟

بخشی از پیشگوییِ آزورآهای مربوط به یک شمشیر جادویی است (همیشه یک شمشیر جادویی وجود دارد). شمشیری به نام لایت برینگر که برای شکست دادن دشمنان زنده‌گان مورد استفاده قرار می‌گیرد. این موضوع توجه ما را به بخشی از قسم‌نامه نگهبانان شب جلب می‌کند:

«من شمشیری در تاریکی هستم. من نگهبانی روی دیوارها هستم. من آتشی هستم که علیه سرما می‌سوزد، نوری که سپیده دم را به ارمغان می‌آورد.»

یکی از نظریه پردازان اشاره کرده است که پیشگوییِ آزورآهای مثل اتفاقی است که در تلفن بازی می‌افتد (بازی‌ای که فردی آهسته عبارتی را درگوش نفر بغلی می‌گوید و همینطور ادامه پیدا می‌کند و در پایان می‌بینند که چقدر عبارت پایانی با عبارت اولیه تفاوت پیدا کرده).

نگهبانان شب، افتخار و خواسته‌های شخصی خود را رها می‌کنند و سوگند می‌خورند که همسری اختیار نکنند. این نیرو ۸۰۰۰ سال پیش، آدرها را شکست داده است. این پیروزی آنقدر بزرگ و شکوهمند بوده است که از آن افسانه‌های زیادی ساخته شده و در سرتاسر دنیا پخش شده است. سالیان سال است که این افسانه‌ها سینه به سینه نقل می‌شود و به زبان‌های مختلف انتقال می‌یابد. در طول این قرن‌ها، این افسانه‌ها دستخوش تغییراتی شده‌اند و به پرستندگان خدای روشنایی رسیده است. آن‌ها به روش خودشان این افسانه را کمی پیچانده‌اند. درواقع بعد از قرن‌ها دوباره این افسانه به وستروس برمی‌گردد. فقط این بار این افسانه با تغییراتی که در طول قرن‌ها کرده است، دربارۀ یک نفر است که شمشیر شعله‌وری به نام لایت برینگر دارد که با فرو کردن آن در آب، آبدیده شده و یک شیر و همسری که او را قربانی می‌کند.

شما تمام اِلِمان‌های آزورآهای را می‌توانید در سوگندِ نگهبانان شب ببینید. شمشیرِ پرحرارت و برآمدنِ سپیده دم، دیوارِ ساخته شده از یخ، آبِ معروف. شیری که آزورآهای قربانی می‌کند درواقع نمادی است از افتخار و خواسته‌های دنیوی که نگهبانانِ شب باید آن‌ها را کنار بگذارند و نیسا نیسا (همسر قربانی شده) نمادی است از اینکه نگهبانان، همسری اختیار نمی‌کنند. چون این افسانه در حال حاضر به افراد مذهبی رسیده است که به قربانی کردنِ انسان‌ها اعتقاد دارند، آن را به صورت فروکردن شمشیر در قلب نیسا نیسا تفسیر کرده‌اند ولی اگر شما کلمه «قربانی کردن» را با احساس رقیق‌تری بخوانید، می‌تواند معنای رهاکردن بدهد که دقیقاً در سوگند نگهبانان شب به آن اشاره شده.

بنابراین می‌توان گفت که مثل تلفن‌بازی، افسانۀ پیروزی نگهبانان شب  در ۸۰۰۰ سال پیش و قسم‌نامۀ آن‌ها، درطول قرن‌ها از فرهنگ‌ها، زبان‌ها و مذاهب مختلف عبور کرده و تغییر کرده و به شکل پیشگوییِ آزورآهای درآمده است. قسمت‌های مختلف آن در طول زمان، منتقل شده و مبهم و گیج کننده شده است. شاید معنا و هدف واقعی آن، طوری که ما تصور می‌کنیم مستقیم و سرراست نباشد.

ارتباط بین این دو بسیار سست است. ولی این واقعاً یک غافلگیری مهیج است که در آخرین دقایق سریال، نگهبانانِ شب، با تحقق پیشگویی و بیرون راندن وایت واکرها ما را شگفت زده کنند. به جای اینکه خیلی ساده، مسیر مشخصی را طی کنند و جان اسنو به عنوان آزورآهای و نمایندۀ آن‌ها در جلو قرار بگیرد.

باور کنید با اینکه در بیشتر تئوری‌های مطرح شده توسط طرفداران، پیشگویی، نقش اصلی را دارد ولی ما مطمئن نیستیم که این پیشگویی، نقش پر رنگی در پایان سریال داشته باشد.

 
 

۳- سرسی روی تخت آهنین باقی می‌ماند

سرسی همه چیز را زیر نظر دارد و امیدوار است بتواند جایگاه خود را حفظ کند. او زره‌های ترسناکی را روی شانه‌های خود انداخته. یک ارتشِ مزدور برای کمک به او در راه است و رویکرد او این است که «زندانی نگیر». همۀ این‌ها گواه آمادگی کامل او به عنوان بزرگترین فرماندۀ وستروس است. ولی آیا او می‌تواند پایان این جنگ را درحالیکه همچنان روی تخت آهنین نشسته، ببیند؟

او کاملاً کار خیلی سختی را در پیش روی خود دارد. قطعاً او امیدوار است لشگریان جان و دنریس، وایت واکرها را نابود کنند و یا بالعکس. ولی همانطور که جیمی اشاره کرده بود، مسئله به این سادگی نخواهد بود. هرکسی که برنده این جنگِ بزرگ باشد، بعد از آن به سراغ سرسی خواهد آمد. بنابراین سخت است که به سناریویی فکر کنیم که در آن سرسی پیروز نهایی باشد. ولی او قبلاً توانسته بود از سخت‌ترین موقعیت‌ها، خود را با چنگ و دندان بیرون بکشد. پس بیایید از قوۀ تخیلمان استفاده کنیم:

اگر دنریس و جان، وایت واکرها را شکست بدهند، احتمالاً بعد از آن به جنوب خواهند رفت ولی به احتمال زیاد آن‌ها بعد از این جنگِ بزرگ خیلی ضعیف شده‌اند و شاید ۲ اژدهای دنریس را هم از دست داده باشند. تحت این شرایط ارتش مزدوران گلدن کمپانی برای شکست دادن آن‌ها کافی خواهند بود.

ولی اگر شاه شب پیروز بشود …. خب، این کمی پیچیده است. ولی اگر سرسی باهوش و چاره‌جو نباشد، آدم بی‌ارزشی است. احتمالاً او در جایی مقادیر زیادی آتشِ وحشی، ذخیره کرده باشد.

روی هم رفته از نظر من این پایان، محتمل نیست ولی اگر مارتین بخواهد یک توپ بیس‌بال را با شدت به سمت ما پرتاب کند، ممکن است در پایان ببینیم که سرسی به همراه فرزند نامشروعش که وارث تاج و تخت خواهد بود، نجات پیدا می‌کنند و فاتح بازی تاج و تخت می‌شوند.

این پایان، درس عبرتی برای ما خواهد بود تا از این سریال هم انتظارِ یک پایانِ شاد را داشته باشیم.

 
 

۲- هفت اقلیم مثل قبل به چند پادشاهیِ مستقل تبدیل می‌شود

تا اینجا ما درباره پادشاهان و ملکه‌هایی که ممکن است در پایان این داستان روی تخت پادشاهی باشند، صحبت کردیم. همینطور درباره احتمال برقراری نوعی از دموکراسی در وستروس.

این اساساً انتخابی است بین ماندن در این دوره یا حرکت به جلو، مشخصاً از منظر تمدن.

ولی یک انتخاب سوم هم هست. چه اتفاقی می‌افتد اگر وستروس به عقب برگردد؟ به قبل از یکپارچه شدن هفت اقلیم توسط اگان فاتح و یکبارِ دیگر شبکه‌ای از قلمروهایی که با هم دشمن هستند را بدون وجود یک حکومت مرکزی ببینیم.

راه‌های زیادی برای وقوع این احتمال وجود دارد. برای مثال اگر جان و دنریس، رازِ اصل و نسب جان را بفهمند – که درواقع او برادرزادۀ دنریس و وارثِ برحقِ تخت آهنین است – احتمالاً این حقیقت آن‌ها را از هم جدا می‌کند. در پایانِ سریال شاید آن‌ها به جای اینکه بر سر تصاحب تخت آهنین با هم بجنگند، ترجیح بدهند که وستروس را بین خودشان تقسیم کنند و هر دو در پایان پادشاه خواهند بود. ولی تقسیمِ قلمرو خیلی قابل پذیرش نیست.

یا حتی بدتر از این، چه اتفاقی می‌افتد اگر همۀ فرماندهانِ بالقوه خوب، در جنگ‌های پیش رو بمیرند؟ شاید زمانی که گرد و غبار جنگ فرونشست، بازماندگان تصمیم بگیرند که بر قلمروی خودشان حکمرانی کنند. مثل قبل از زمانی که تارگرین‌ها بیایند و هفت اقلیم را در قالب یک پادشاهی، متحد کنند.

این هم یکی دیگر از پایان‌های غم‌انگیز است ولی به یک نقل قول از یک جانیِ روانیِ فراموش‌نشدنی توجه کنید:

«اگر فکر می‌کنی که پایان این ماجرا خوش است، اصلاً حواست به ماجرا نبوده»

 
 

۱- کل وقایع سریال یک رؤیا در ذهن برن استارک بوده است

تئوری‌های بسیار زیادی در ارتباط با برن استارک وجود دارد و زمان هم بسیار کم است.

این تئوریِ دیوانه‌وار، ما را به ابتدای فصل اول برمی‌گرداند. امکان ندارد فراموش کنیم که برن از بالای برجِ مخروبه در وینترفل به پایین انداخته شد. این حادثه باعثِ وقوعِ اتفاقاتِ مخرب و جذابی شد. از جمله تغییرِ برن و تبدیل او به کلاغ سه چشم. ولی اگر او هرگز از اغما بیرون نیامده باشد، چه می‌شود؟

این تئوری می‌گوید که برن در تمام طول این مدت در حالت اغما بوده است. وقایع بازی تاج و تخت درواقع توهمات و خیالاتِ ذهنِ فعال او بوده است. که براساس قصه‌هایی است که او در سنین کودکی شنیده بوده. او از زمان کودکی، افسانه‌های زیادی درباره همه چیز، از جنگ خاندان‌های مختلف گرفته تا وایت‌واکرهای وحشتناک، شنیده است. مطمئناً این‌ها برای پر کردن مغز یک کودک از رؤیاهای عمیق و پر تب و تاب کافی بوده است.

بنابراین ممکن است در پایان، سریال با بیدار شدن برن در تخت خواب تمام شود و بازی تاج و تخت تنها یک کابوس عجیب و غریب بوده باشد.

خب، اگر بخواهیم مهربان باشیم باید بگوییم که این پایان واقعاً افتضاح است. گفتن اینکه «همۀ این‌ها یک خواب بود» واقعاً ناامید کننده است. چرا ما در تمام این سال‌ها، این داستان را مشتاقانه دنبال کردیم و روی آن وقت گذاشتیم؟ هدف، چه بود؟ و بعد از بیدار شدن برن چه اتفاقاتی می‌افتد؟ آیا زمانی است برای یک اسپین آف دیگر؟

ما شبیه به این پایان را در جادوگر شهر اُز دیده بودیم. که البته این نحوه پایان بندی بهتر است همانجا باقی بماند.

HBO، آیا جرأت داری بگویی که ما مجبور بودیم کابوسِ مرگِ ند استارک را برای هیچ و پوچ ببینیم؟!!

https://www.hbo.com/game-of-thrones/season-8

به نقل از : https://westeros.ir



:: برچسب‌ها: گیم آف ترونز , دانلود گیم آف ترونز , دانلود سریال گیم آف ترونز , Game of Thrones ,



مطالب مرتبط با این پست
.



می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: